یکی از نزدیکترین محافظان امام راحل از خاطرات خود از زمان ارتحال رهبر کبیر انقلاب و حال و هوای مرحوم حاج احمدآقا در ایام نیمه خرداد سال 68 را بازگو کرد.
رهبر معظم انقلاب با یادآوری خاطرهای از امام (ره) فرمودند: تا لحظاتی که ایشان در حالت اغما بسر میبردند، مرتب پشت سر هم میگفتند «سبحانالله و الحمدلله و لاالهالّاالله واللهاکبر، سبحانالله و الحمدلله ولاالهالّاالله واللهاکبر».
در سی ام تیر 1341 فرمان نخست وزیری اسدالله اعلم به وسیله شاه صادر شد . اما تنها تخصص و دانش او چاکری شاه بود . مسعود بهنود در این باره می نویسد : تنها هنر او فرزندی امیر شوکت الملک علم ، خان قائنات بود که در رابطه نزدیک به انگلیسیان سالها حکومت مرزهای شمال شرقی کشور را داشت.
در امتداد این خندقها از چند پله یا از نردبان بالا میرفتند، از پشت کیسههای شن به خندق مقابل تیر میانداختند، پس از آنکه توپخانه از جای دیگر، باران گلوله بر سر دشمن میباراند، سربازها بیرون میریختند، به خندق روبهرو یورش میبردند، با مشقت از ردیف سیمهای خاردار میگذشتند، در جنگ تن به تن با سرنیزه میکشتند یا اسیر میگرفتند.
نوربخش مىگوید مرا همان کس وکیل کرده که ترا وکیل کرده و شما به اعلیحضرت توهین کرده اید و بنابراین تا مراجعت اعلیحضرت من در مجلس حاضر نمیىشوم و به محض ورود معظم له جریان را به عرض خواهم رساند و هنوز هم به این نظر باقى است.
گویی رضاخان از پس سالها در سایه بودن، تصمیم داشت رضاشاهی تازه را از رحم استبداد و حکومت فردی به دنیا آورد، چنان که شد و «سال سخت» به خاطرهها پیوست. پیشبینی سردار اسعد درست از آب درآمد. همان سال مخبرالسلطنه هدایت رئیسالوزرا هم به امر شاه اجباراً تن به استعفا داد و سردار اسعد بختیاری نیز در سفر بابل همراه با رضاشاه مورد غضب واقع و توقیف شد. مرگ ...
خداوند بر این امت منت گذارده و بین آنان ریسمان الفت [و اتحاد] را گره زده است ...این نعمتی است که احدی نمیتواند بهایی برایش بگذارد؛ زیرا از هر بهایی گرانقدرتر و از هر چیز باارزشی پرارزشتر است .